ایوای ...

ناراحت کردم پدرمو. چیکار کنم، به کی بگم ...
چرا زودتر از این نفهمیدم؟ انگار خیلی وقته که آزرده اش کردم ولی متوجه نشدم. شب و روزم سیاه شده. این چه وضعشه. خسته ام...

لعنت به این زندگی. لعنت به این شانس.
 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کانال پیام نمای شبکه ی دو

به تو می اندیشم ....

عجب گیری کردیما....